بگم؟؟؟
خو من هروقت از کاشون برميگردم اينجوري ميشم....
توي اتوبان وقتي ميريم ب سمت کاشون اينقده حالم خوبه...
ولي وقتي برميگرديم خعلي حالم گرفته ست!!!
يه بار هم زارزار گريه ميکردم تو ماشين....
من خيلي کاشون رو دوس دارم!!کاش اونجا زندگي ميکردم....اي خدااااااااااااااااااا
دوستان منم خدانگهدار ...
شبوروزوعاقبتتون بخير ...
شب خودت شيک:دي
اعلي
من برم بخوابم که امرزو دو برابر کزت کار کردم
شبتون شيک
يا علي
ساغر الان کجايي دقيقن ؟
آها گرفتم منظورت نامحسوسان نه؟
راست ميگه محسوس شين بنيم ...
زيرآبي ها رو صدا زدم اومدين همه :دي
چه خبرا ؟
آخي....چ قشنگه شعرش فاطمه!!!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ديوانه مون کردن بخدااااااااااااااااا......مملکت چيه؟؟؟دهن مارو مرحمت فرمودن!!فعلا ک تو تهران حکومت نظاميه!!!برگشتني از بزد،مخصوصا از کاشون ب اين ور،کم مونده بود پياده مون کنن بگردنمون....
:)ان شااااااااااااااااءالله.....
بچه هاااااااااااااااااااااااااااااااااا.....اس ام اس نميره!!!!خدابکشه اين بروبچ اجلاس مجلاس ها رو راحتشيم.....